نام مدرس: استاد ابراهیم آقابابایی
مدت آموزش: 01:16:01
سرفصل آموزش باور:
- ارتباط متقابل باور و فکر
- باور به عنوان پل ارتباطی ما و فرکانس دلخواه
- تعریف باور
- انواع باور(قدرت دهنده و محدود کننده)
- چگونگی شکل گیری باورها
- ارتباط باورها و اتفاقات زندگی ما
- خصوصیات باور
با گذشته ما ارتباط دارد
باورهایمان را خودمان انتخاب نکردیم
- لزوم انتخاب آگاهانه باورها برای رسیدن به خواسته ها
- نحوه تشکیل باورها(خانواده، دوستان، مذهب، فرهنگ، الگوهای شخصیتی و رسانه ها، مدرسه و معلم)
- اهمیت خانواده در تشکیل باور
- ماهیت پول درآوردن
- انتقال باورها به نسل های دیگر
- اشتیاق خدا به ارتقاء وضعیت مالی بندگان
- نقش دوستان در ارتعاشات ذهنی اشخاص
- شباهت اشخاص به دوستان خود از جنبه های مختلف
- لزوم انتخاب الگوهای شخصیتی متناسب با خواسته
- لزوم تناسب فرکانس و باور با خواسته
- تبیین نقش فرهنگ در باورسازی و وابستگی فرهنگ به منطقه جغرافیایی محل زندگی
- تبیین جایگاه رسانه در باورسازی
- هم فرکانسی ثروت، شادی و سلامتی با یکدیگر و هم فرکانسی غم، ناراحتی و فقر با یکدیگر
- تبیین نقش خانواده دوم(مدرسه) و معلم ها در باورسازی و ناهماهنگی این محیط با فرکانس ثروت
- تقارن فقر و نوا، درد و دوا، مشکل و جواب در شعر مولانا و استعداد بیشتر ثروتمند شدن در افراد فقیر
- خطرناک بودن جمله می دانم و ترفند ذهن برای عدم ورود در فرکانس مثبت
- نقش مذهب در باورسازی و تقبیح فقر در مذهب و لزوم اصلاح نحوه تفسیر مذهب در موضوع ثروت
- ارایه شواهد متعدد از تقبیح فقر در نهج البلاغه، قرآن و احادیث.
- چند مثال از باورهای محدود کننده و بحث و بررسی این باورها و نتایج آنها.
سزای خوبی، بدی است(تجربیات شما مربوط به خود شما و فرکانس شماست و لزومی ندارد در مورد دیگران هم صدق کند).
آخر هر خنده ای، گریه است(خلاف قوانین کوانتومی که انتهای هر گریه غم است و انتهای هر شادی، شادی است با شاهدی از اشعار مولانا).
لقمه به اندازه دهانت بردار(با مثالی از انتخاب در موضوع ازدواج و ارایه باورهای قدرت دهنده متضاد این موضوع).
پایت را از اندازه گلیمت درازتر نکن(مثالهایی از ادامه تحصیل در رشته پزشکی و یا ادامه تحصیل در خارج از کشور که باور محدود کننده مانع رسیدن به خواسته می گردد و یا عدم دستیابی به ثروت).
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو(شاید یک جماعتی دزد و یا معتاد بودند و این باور سبب عدم ثبات شخص می گردد).
اگر کسی کار اشتباهی انجام داد دیگر درست نمی شود و خدا او را نمیبخشد.
اشتباه بزرگ، قابل جبران نیست.
من آبم بخورم چاق می شوم( در مقابل باور قدرت دهنده من چاق نمی شوم).
انگار بهم الهام شده(باور ندارد که به او الهام شده است).
شکست مقدمه پیروزی است(برای شروع محدود کننده و پس از بروز شکست یک باور قدرت دهنده است).
برای پیدا کردن کار، نیاز به پارتی است.
برای شروع به کار باید یک سرمایه اولیه داشته باشیم.
فلانی مرد، این همه ثروت به دردش نخورد.
هر چقدر پولدار باشی، آخرش یک کفن بیشتر نمیتونی با خودت ببری.
پول به سختی بدست می آید و به راحتی خرج میشه.
- بخش کوچکی از رفتار ما خودآگاه است و عمده آن ناخودآگاه است(مثال هایی از امور روزمره مثل حرف زدن، راه رفتن و ...).
- همه عکس العمل هایی که نشان می دهیم ناخودآگاه است، مگر آنکه ...
- مسایل مهم نیستند بلکه برخورد با مسایل مهم است(یک باور قدرت دهنده).
- بعضی اوقات، اتفاق ما را مدیریت میکند نه اینکه ما اتفاق را مدیریت می کنیم.
- با سکوت قدرت کلمه یا جمله منفی که به ما گفته شده است، کم می شود.
- جماعت وقتی یک رفتاری را همه انجام می دهند، خود را محق می دانند و تبعیت از جماعت در صورتی که آن رفتار صحیح نیست، اشتباه است.
- شواهدی از قرآن که اکثر انسانها اشتباه می کنند.
- شواهدی از قرآن از استقامت و تاکید بر رفتار صحیح.
- شواهدی از قرآن در خصوص برخورد با انسانهایی که سخن بیهوده به شما می گویند.
- شاهدی از قرآن در خصوص الهام.
- توضیحاتی از بزرگان در خصوص تشخیص منبع الهام.
- لزوم تغییر دایم باورها متناسب با اهداف و زمان.
- باورها با تکرار پایدار شده و در ضمیر ناخودآگاه رسوخ و رسوب می نمایند.
- نحوه تمرین برای تغییر باورها از محدود کننده به قدرت دهنده(شناسایی باورها و نوعشان، بررسی حوادثی که در زندگی ما روی می دهد و تحقیق در مورد فرکانس و باور ایجاد کننده حوادث).
- برخی باورها پنهان هستند و نیاز به کند و کاو و بررسی دارد.
- بخش بزرگی از کتاب ها، فیلم ها، خانواده ها و ... باورهای فقرساز را تقویت می کنند.
